آرش آبائی «تفسیر بایبل» که اخیرا به بازار کتاب عرضه شده است، کتاب راهنمای تخصصی و کاربردی برای دانشجویان و محققان مطالعات کتاب مقدس و جزییات تفسیری آن است. از آنجا که کتاب مقدس شامل دو بخش عهد قدیم و عهد جدید است، دو مولف متخصص در هر بخش در تالیف کتاب مشارکت داشتهاند: جان اچ. هایس استاد عهد قدیم، و کارل آر. هالدی استاد مطالعات عهد جدید که هردو از کالج الهیات دانشگاه اموری در آتلانتا (امریکا) هستند. مترجمان این کتاب، ترجمه واژهBilble به «کتاب مقدس» را دقیق ندانسته و آن را موجب ابهام میدانند. لذا معادل آن را مستقیما واژه «بایبِل» قرار دادهاند، هرچند این واژه برای مخاطب حوزه ادیان و مطالعات کتاب مقدس چندان مأنوس نیست. فصل اول این کتاب آشنایی با تفسیر نام دارد: «تنها با وجود تفسیر است که میتوان از برقراری ارتباط و فهم سخن گفت. وقتی کسی با دیگری سخن میگوید، شنونده باید تصمیم بگیرد که چه چیزی گفته شده است و چه معنایی از آن گفته برمیآید.» این فصل همچنین بر نقش «بافت» متن برای تحلیل واژههای بهکار رفته و فهم آن تاکید دارد. یک معیار برای درجه سختی نهفته در تفسیر گستردهای از متون، وجود محدودههای مشترک مانند زبان و تجربه میان نویسنده و خواننده است. علاوه بر این وجود فاصله فرهنگی و یا فاصله تاریخی ممکن است فرآیند تفسیر را با پیچیدگی مواجه سازد. کتاب در فصل اول پس از تقسیم تاریخ تفسیر به سه دوره اصلی، به سطوح رایج تفسیر میپردازد. در قرون میانه، چهار سطح کشف معنا در متن عبارت بودند از: معنای ظاهری، تمثیلی، مجازی و معطوف به آخرت. از سوی دیگر چهار لایه تفسیر متن توسط مفسران یهودی عبارت بودند از: پِشاط (معنای آشکار)، رِمِز (تمثیلی)، دِراش (وعظی) و سُود (عرفانی یا باطنی). در بخش دیگر این فصل انواع نقد متن شامل نقدهای تاریخی، دستورزبانی، ادبی، ویرایشی و ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم با عنوان نقد متن، تلاش دارد تا با ارائه راهکارهایی، از میان اختلاف متون، به عبارتپردازی اصلی دست یابد. در این بخش، تاریخچه و انواع اختلافات عمده متون تشریح میشود و نیز، بر آشنایی با زبانهای اصلی کتاب مقدس (عبری، یونانی، لاتین و سریانی) جهت پیگیری بهتر مسائل مربوط به نقد متنی تاکید مینماید. در فصل سوم با عنوان نقد تاریخی، میان «تاریخ در متن» و «تاریخِ خود متن» تفکیک قائل میشود. ضمن آنکه مخاطب را توجه میدهد که فهم و تفسیر بسیاری از قسمتهای عهد جدید، در گرو فهم تاریخ تفسیر پارهمتنهایی از عهد قدیم است. نقد دستور زبانی، عنوان فصل چهارم کتاب است که به تحلیل متن از طریق زبان و توجه به چینش عبارات و جملات میپردازد. بخشی از این فصل به بررسی انواع واژهیابها اختصاص دارد که محقق از طریق آنها به معانی و کاربردهای مختلف یک واژه در متون و بافتهای آن در عهدین دست مییابد. تالیف و سبک بلاغی متن، موضوع فصل پنجم کتاب با عنوان نقد ادبی است. در جمعبندی این فصل آمده است که «نقد ادبی یک متن بایبِلی بر جهانِ متن، ترکیبش، ساختارش، سبکش و فضایش تمرکز دارد.» در فصل ششم با عنوان نقد صورت، گونه ادبی و اجتماعی متن مورد کنکاش قرار دارد و دو مقوله جهانِ متن و زمینه اجتماعی آن مورد توجه است. بررسی پشت صحنههای متن، در فصل هفتم با عنوان نقد سنت صورت گرفته است. فرض این فصل آن است که بسیاری از بخشهای بایبل طی دورههای زمانی طولانی «رشد کردهاند.» برخی متون بایبلی علائم روشنی از رشد و تحول را نشان میدهند. وظیفه مفسر، کشف لایههای ادبی و تعیین چگونگی و چرایی وقوع آن است. مفسر اینگونه به تحلیل نقد سنت میپردازد تا به فهم بهتری از شکل نهایی متن دست یابد. فصل هشتم با عنوان نقد بازتدوین، به دیدگاه و الهیات نهایی و پیشاتاریخ متون بایبلی میپردازد. نقد ساختارگرایانه در فصل نهم، امور فرازمانی و فرامکانی در متن را میکاود و به عبارت دیگر، منتقد ساختارگرا، متن را بدون ارجاع به عنصر زمان میخواند. «برای تجربه کردن تفسیر ساختارگرایانه، نیاز است که به دنبال ساختارهای کلی در متن باشیم، مانند تقابلهای دوقطبی و ساختارهای عمیق بازتابدهنده علایق و دغدغههای کلی و جهانشمول.» فصل دهم با عنوان نقد رسمی/قانونی، به تقدس متن از نظر کنیسه و کلیسا تمرکز دارد. در این حالت، متن توسط مومنان در چارچوب ایمان خوانش میشود و خواننده در چارچوب نگاه جامعه ایمانی، اختلافات و معضلات متن را نادیده میگیرد. در نتیجه «خوانش رسمی با قرائتی که بر ملاحظات ترتیب تاریخی تکیه میکند، فرق دارد.» تفسیر با تمرکز بر مسائلی خاص عنوان فصل یازدهم است که دورنماهای فرهنگی، اقتصادی، قومی-نژادی، جنسیتی و جنسی را بررسی میکند. فصل دوازدهم به روشهای تلفیق روالهای تفسیری میپردازد. فصل سیزدهم به عنوان فصل پایانی کتاب، بهرهبردن از دستاوردهای تفسیر بایبلی را در جنبههای مختلف مانند بازسازی تاریخی و باستانشناختی، پیشبردن الهیات، موعظه و تعلیم و بهرهبرداری شخصی بررسی مینماید. از نکات مثبت کتاب میتوان به ترجمه تخصصی آن و کتابشناسی مفصل در پایان هر فصل اشاره کرد. همچنین جنبه آموزشی کتاب بسیار قابل تامل است، بهطوریکه در هر فصل، ابتدا به بیان کلیات و خصوصیات یک نظریه میپردازد و سپس کاربرد همان ایده را در نمونههایی از آیات عهد قدیم و جدید تشریح مینماید. مترجمان کتاب، اعظم پویا (پویا زاده) و سعید شفیعی هر دو عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران هستند که مقدمهای مفصل و مفید را در ابتدای کتاب درج کردهاند. چاپ اول کتاب تفسیر بایبِل در ٢٣٩ صفحه توسط نشر نی در سال جاری منتشر شده است.
نظرات